به گزارش مشرق، روسیه نمی خواهد با ترکیه وارد درگیری نظامی شود، بنابراین ژنرال های روسی طرحی ساده اما کارآمد را برای دلسرد کردن ترکیه از دست زدن به هر اقدامی که بتواند به درگیری بین این دو کشور منجر شود، تدوین کرده اند.
هفته پیش هواپیماهای جنگی روسی دو بار به حریم هوایی ترکیه تجاوز کردند. این حوادث موجب رعب و دلهره در آنکارا شد و باعث گردید که رهبران ترکیه پیرامون آن جار و جنجال به راه بیندازند. در هر دو مورد مقامات مسکو مودبانه از این بابت پوزش خواهی کردند و مدعی شدند که این کار بدون قصد و نیت قبلی (و به دلیل خطای ناوبری) صورت گرفته و قول دادند که تلاش خواهند کرد در آینده از وقوع موارد مشابه جلوگیری کنند.
تا اینکه این اتفاق برای بار سوم رخ داد، حادثه ای که جدی تر از دو مورد قبلی بود و اشتباه ناوبری نیز نبود. این کار به روشنی با هدف ارسال پیامی به رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان صورت گرفته بود:
«مقامات ترکی ادعا کردند که روز دوشنبه حادثه مشابهی صورت گرفته و یک جنگنده میگ-29 ناشناس، رادار خود را به مدت چهار دقیقه و نیم روی 8 جت اف-16 ترکی که در منطقه مرزی ترکیه با سوریه در حال گشت زنی بودند قفل کرده است و پیدا بوده که در حال آماده سازی برای شلیک موشک بوده است.»
این اتفاق اشتباهی صورت نگرفته است. تنها زمانی یک خلبان جنگنده این پروتکل ها را به اجرا می گذارد که قصد داشته باشد یک هواپیمای دشمن را سرنگون کند. این یک پیام بود و اگرچه شاید سیاستمداران و رسانه ها از معنای واقعی آن مطلع نشده باشند، ولی به شما اطمینان می دهم که تک تک ژنرال ها در فرماندهی عالی نظامی ترکیه به خوبی از معنای آن آگاه هستند. مسکو خیال دارد به کلانتری جدید در شهر تبدیل شود و ترکیه بهتر است مراقب رفتار خودش باشد وگرنه توی دردسر خواهد افتاد. قرار نیست در آسمان شمال سوریه هیچ منطقه پرواز ممنوعی از سوی آمریکا و ترکیه ایجاد شود. قرار نیست هیچ حمله هوایی به اهداف سوری از آن سوی مرز این کشور در ترکیه صورت بگیرد و مطمئنا قرار نیست هیچ تهاجم زمینی از سوی نیروهای ترک به خاک سوریه انجام شود. نیروهای دفاع هوایی روسی اکنون حریم هوایی سوریه را در کنترل خود گرفته اند و قصد دارند از تمامیت ارضی این کشور دفاع کنند. پیام ارسال شده این است. همین و بس.
این نمونه خوبی از این است که چگونه «پیشگیری» می تواند به جای به راه انداختن کشمکش ها، عملا مانع از بروز آنها شود. با یک بار حضور در آسمان ترکیه، مسکو طرح اردوغان برای منضم کردن بخش هایی از شمال سوریه و «منطقه آزاد» اعلام کردن آن را ناموفق گذاشت. ترکیه اکنون مجبور است این طرح را دور بریزد و درک کند که هر تلاشی برای تصرف و نگه داشتن تکه ای از خاک سوریه، موجب جرقه خوردن آتش تلافی جویی سریع و شدید روسیه خواهد شد. با مشاهده این مسئله در پرتو این تفسیر، تجاوز روسیه به حریم هوایی ترکیه شیوه ای به شدت کارآمد برای پیشگیری از وقوع یک جنگ مرزی به نظر می رسد؛ کاری که به سادگی با ارسال این پیام به طرف های متخاصم بالقوه انجام شده که آنها چه کارهایی می توانند و چه کارهایی نمی توانند انجام دهند. به عبارت دیگر پوتین قوانین بازی در سوریه را از سر نوشته است و اردوغان بهتر است خود را با این قواعد منطبق کند وگرنه خود داند.
به نظر می رسد که تلاش چهارساله ترکیه برای سرنگون کردن بشار اسد شکست خورده است. روشن نیست که رئیس جمور ترکیه رجب طیب اردوغان بتواند این کار را انجام دهد یا نه، چرا که پشتیبانی ناتو در این مرحله چیزی جز شعار نیست. در مورد روابط ترکیه با روسیه، آقای اردوغان می گوید که هر حمله ای به ترکیه، حمله به ناتو است و اگر روسیه دوستی نظیر ترکیه را از دست بدهد که در بسیاری از زمینه ها با آن همکاری دارد، چیز بزرگی را از دست خواهد داد. اما دست کم در سوریه به نظر می رسد این ترکیه است که بازنده باشد.
بیچاره اردوغان. او طاس را انداخت و در این بازی مار و پله با نیش مار مواجه شد. او تصور می کرد که می تواند امپراتوری عثمانی آتی اش را در شمال سوریه گسترش دهد و اکنون رؤیای او نقش بر آب شده است. آیا او باید هواپیماهای جنگی اش را در شمال سوریه به کار بگیرد و علنا با نیروی هوایی روسیه به چالش برخیزد؟ نه، او این قدر ابله نیست. او قصد دارد در سوی دیگر مرز سوریه در جای خود باقی بماند، پا بر زمین بکوبد و «پوتین ابلیس» رابه باد ناسزا بگیرد، اما در آخر روز او هیچ کاری نخواهد کرد.
واشنگتن نیز قصد ندارد کاری کند. بله، هیلاری و مک کین همچنان خواستار ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه شده اند، اما قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد. نه پوتین اجازه این کار را خواهد داد و نه شورای امنیت. تازه به چه بهانه ای این کار باید انجام شود؟ آیا اوباما واقعا می خواهد ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع را بر این اساس خواستار شود که پوتین در حال کشتن تروریست های «میانه رو» در کنار تروریست های «تندرو» است؟ این استدلال قانع کننده ای نیست، در واقع حتی مردم آمریکا به سختی چنین چیزی را هضم خواهند کرد. اگر اوباما می خواهد چیزی از پوتین به او برسد، باید پشت میز مذاکره بنشیند و به آهستگی بر سر یک معامله با هم حرف بزنند. تاکنون او از انجام این کار امتناع کرده است، چون هنوز فکر می کند که گزینه تغییر رژیم در دست اوست. نشانه هایی از این امر نیز در همه جا به چشم می خورد، نظیر این مقاله روزنامه ترکی «زمان» با عنوان «پایگاه اینجرلیک ظرفیت پرسنل جدید خود را تا 2250 نفر افزایش داد»:
خبرگزاری دوگان نیوز روز جمعه گزارش کرد که یک شهر چادری با استفاده از خانه های مدرن پیش ساخته در درون اینجرلیک در دست ساخت است که منزلگاه 2250 تن از پرسنل نظامی آمریکا خواهد شد. در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991 یک شهر چادری برای اقامت پرسنل نظامی که در «عملیات تامین آسایش» شرکت داشتند ایجاد شده بود و در پایان این عملیات جمع آوری شده بود.
گسترش ظرفیت اقامتی پایگاه اینجرلیک در حالی صورت می گیرد که روسیه بزرگ ترین مداخله نظامی خود را ظرف چند دهه گذشته در خاورمیانه آغاز کرده است... مداخله مسکو به این معناست که درگیری ها در سوریه از یک جنگ نیابتی به یک درگیری بین المللی تبدیل شده است که در آن نیروهای نظامی عمده جهان مستقیما در آن شرکت دارند.»
این مقاله جاه طلبی های آمریکا در خاورمیانه را نشان می دهد. همان گونه که خوانندگان به روشنی مشاهده می کنند واشنگتن در تدارک جنگ دیگری شبیه جنگی است که در سال 1991 انجام داد. و جنگ هوایی آمریکا قرار است از اینجرلیک صورت گیرد، درست همانطور که ما از جولای پیش بینی کرده بودیم. روزنامه حریت نیز نوشته است:
«فرماندهی مرکزی نیروی هوایی آمریکا اعلام کرد که به کار گیری هلی کوپترهای جستجو و امداد را در پایگاه هوایی دیاربکر در جنوب شرق ترکیه به منظور کمک به عملیات های امداد و نجات در مناطق همجوار مرز در عراق و سوریه آغاز کرده است.»
هلی کوپترهای جستجو و نجات آمریکایی در چند کیلومتری مرز جنوب شرقی ترکیه؟ بله. به عبارت دیگر اگر یک اف-16 در حالی که در تلاش برای تحمیل یک منطقه پرواز ممنوع غیرقانونی در جایی از خاک سوریه سرنگون شود، در این صورت به فوریت هلی کوپترهای جستجو و نجات در فاصله 20 دقیقه ای از محل حادثه قرار خواهند داشت. به همین سادگی!
بنابراین همانطوری که مشاهده می کنید – حتی با وجود اینکه پوتین ضرب شصتی از خود نشان داده است – تیم اوباما همچنان در حال حرکت به سوی اجرای طرح «سرنگونی» اسد هستند. هیچ چیز تغییر نکرده است. استراتژیست های ژئوپلتیک خشمگینی نظیر برژیسنکی در صفحات روزنامه ها ظاهر شده اند، در حالی که به پوتین حمله می کنند که چرا دارد نقشه های آنها برای کسب هژمونی منطقه ای را نقش بر آب می کند. شایان ذکر است که برژینسکی پدرخوانده معنوی افراط گرایی اسلامی است؛ مردی که دریافت چگونه افراد نامتعادل مذهبی را می توان برای دامن زدن به هیتسری هراس و پیشبرد اهداف ژئوپلتیک آمریکا در سراسر جهان به کار گرفت. از این رو کاملا طبیعی است که برژینسکی بخواهد اکنون در اقدامی نومیدانه جهت اجتناب از بر جای گذاشتن یک میراث ناکامی و بدنامی از خود، نصیحتی به هم مسلکان خود بکند. پولتیکو نوشته است:
«زبیگینو برژینسکی مشاور پیشین امنیت ملی در فاینشنال تایمر نوشت: «اگرروسیه حمله به دارایی های آمریکا در سوریه را متوقف نکند،آمریکا باید تهدید به تلافی جویی بکند.» وی گفت که اعتبار آمریکا در خاورمیانه و کل منطقه به مخاطره افتاده است وا گر روسیه به از بین بردن هدف هایی غیر از داعش ادامه دهد، آمریکا باید دست به تلافی جویی بزند.»
او گفت: «در این شرایط به سرعت در حال تغییر، اگر آمریکا می خواهد از منافع گسترده تر خود در منطقه حفاظت کند، تنها گزینه واقعی اش این است: انتقال این پیام به مسکو که آمریکا خواهان متوقف کردن و دست کشیدن از اقدامات نظامی است که مستقیما بر دارایی ها و منافع آمریکا اثر می گذارند.»
کسانی که برژینسکی شادمانه از آنها با عنوان «دارایی های آمریکا» در سوریه یاد می کند، تروریست ها هستند. موضوع ساده است. پوتین بین تروریست های «میانه رو» و تروریست های «رادیکال»، تروریست های خوب و تروریست های بد تفاوتی نمی گذارد. این یک شوخی بیشتر نیست. همه آنها در یک جرگه قرار دارند و همگی قرار است با یک سرنوشت رویارو شوند. همه انها باید از این منطقه ریشه کن، دستگیر یا کشته شوند. پایان داستان این است.
دولت اوباما با پیچاندن روایت جنگ با ترور به شیوه ای که از برخی حمایت شود ولی برخی دیگرمحکوم شوند، خود را در بن بستی گرفتار کرده که هیچ راه خروجی از آن وجود ندارد. کاری که آنها انجام می دهند غلط است و خودشان هم می دانند که غلط است. و به همین دلیل است که متوقف کردن جنگ کار بسیار دشواری شده است. پوتین در گفتگویی که اخیرا انجام داده از اوباما خواسته که به این موضوع توجه کند:
«پرزیدنت اوباما مکرر به تهدید داعش اشاره می کند و خب، کیست که آنها را تسلیح می کند؟ و چه کسی شرایط سیاسی لازم را برای انها فراهم کرد و وضعیت فعلی را به وجود آورد؟ چه کسی تسلیحات را به این منطقه حمل کرد؟ آیا واقعا می دانید در سوریه با چه کسی می جنگید؟ اکثر آنها سربازان مزدور هستند. به آنها پول پرداخت می شود. مزدور ها برای هر طرفی که پول بیشتری به آنها بپردازد می جنگند. ما حتی می دانیم که چقدر به آنها پرداخت می شود. ما می دانیم که آنها برای مدتی می جنگند و بعد می بینند که طرف دیگر مبلغ ناچیز بیشتری به آنها می پردازد و در نتیجه به آن طرف روی می آورند...
آمریکا می گوید «ما می خواهیم از اپوزیسیون متمدن و دمکراتیک در سوریه حمایت کنیم.» بنابراین از آنها پشتیبانی می کنند، آنها را مسلح می کنند، بعد آنها به داعش می پیوندند. به نظر ما این سیاستی اشتباه است.»
می بینید؟ همه می دانند چه خبر است. باراک اوباما نمی خواهد رویارویی با روسیه را برای دفاع از برنامه سیا که از اساس غیر اخلاقی است و به خطا رفته آغاز کند. با این حال او کاری را انجام می دهد که آمریکا همیشه در مورد طرف متخاصمی که واقعا می تواند از خودش دفاع کنند، انجام می دهد. او می خواهد شاخ و شانه بکشد، اذیت کند، تهدید کند، تحقیر کند، بدنام کند، تمسخر کند و قلدری کند. او می تواند حمله دیگری را به روبل صورت دهد یا قیمت نفت را پایین بیاورد یا تحریم های اقتصادی بیشتری را وضع کند. اما نمی خواهد جنگ با روسیه را آغاز کند، این اتفاقی است که نباید رخ دهد.
امانباید به این زودی دست از امید شست. هنوز روزنه امیدی وجود دارد و بازیگران اصلی دقیقا می دانند که این روزنه امید چیست.
نقشه راه ژنو و مورد حمایت سازمان ملل برای خاتمه دادن به جنگ در سوریه، این روزنه امید است. اجازه قبلی این سازمان برای تشکیل یک بدنه حاکمیتی انتقالی که تمام گروه ها در یک دیالوگ ملی معنادار در آن مشارکت داشته باشند و در پی آن برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه چند حزبی.
این معاهده سرراست اما مجادله برانگیز است. یک نقطه مسئله ساز این است که آیا اسد هم باید در این دولت انتقالی مشارکت داشته باشد یا خیر؟ پوتین می گوید بله. اوباما می گوید نه.
پوتین قصد دارد در این نبرد برنده شود. در نهایت دولت آمریکا مجبور می شود ار این تقاضای خود برای رفتن اسد عقب نشینی کند. نقشه های آنها برای تغییر رژیم از طریق استفاده از نیابتی های جهادی ناکام خواهد ماند و پوتین به برقراری صلح پایدار و امنیتی راستین در خاورمیانه گامی دیگر نزدیک خواهد شد.
مایک ویتنی (Mike Whitney )ساکن ایالت واشنگتن است. او نویسنده کتاب «نومیدی: باراک اوباما و سیاست های توهم» است.
هفته پیش هواپیماهای جنگی روسی دو بار به حریم هوایی ترکیه تجاوز کردند. این حوادث موجب رعب و دلهره در آنکارا شد و باعث گردید که رهبران ترکیه پیرامون آن جار و جنجال به راه بیندازند. در هر دو مورد مقامات مسکو مودبانه از این بابت پوزش خواهی کردند و مدعی شدند که این کار بدون قصد و نیت قبلی (و به دلیل خطای ناوبری) صورت گرفته و قول دادند که تلاش خواهند کرد در آینده از وقوع موارد مشابه جلوگیری کنند.
تا اینکه این اتفاق برای بار سوم رخ داد، حادثه ای که جدی تر از دو مورد قبلی بود و اشتباه ناوبری نیز نبود. این کار به روشنی با هدف ارسال پیامی به رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان صورت گرفته بود:
«مقامات ترکی ادعا کردند که روز دوشنبه حادثه مشابهی صورت گرفته و یک جنگنده میگ-29 ناشناس، رادار خود را به مدت چهار دقیقه و نیم روی 8 جت اف-16 ترکی که در منطقه مرزی ترکیه با سوریه در حال گشت زنی بودند قفل کرده است و پیدا بوده که در حال آماده سازی برای شلیک موشک بوده است.»
این اتفاق اشتباهی صورت نگرفته است. تنها زمانی یک خلبان جنگنده این پروتکل ها را به اجرا می گذارد که قصد داشته باشد یک هواپیمای دشمن را سرنگون کند. این یک پیام بود و اگرچه شاید سیاستمداران و رسانه ها از معنای واقعی آن مطلع نشده باشند، ولی به شما اطمینان می دهم که تک تک ژنرال ها در فرماندهی عالی نظامی ترکیه به خوبی از معنای آن آگاه هستند. مسکو خیال دارد به کلانتری جدید در شهر تبدیل شود و ترکیه بهتر است مراقب رفتار خودش باشد وگرنه توی دردسر خواهد افتاد. قرار نیست در آسمان شمال سوریه هیچ منطقه پرواز ممنوعی از سوی آمریکا و ترکیه ایجاد شود. قرار نیست هیچ حمله هوایی به اهداف سوری از آن سوی مرز این کشور در ترکیه صورت بگیرد و مطمئنا قرار نیست هیچ تهاجم زمینی از سوی نیروهای ترک به خاک سوریه انجام شود. نیروهای دفاع هوایی روسی اکنون حریم هوایی سوریه را در کنترل خود گرفته اند و قصد دارند از تمامیت ارضی این کشور دفاع کنند. پیام ارسال شده این است. همین و بس.
این نمونه خوبی از این است که چگونه «پیشگیری» می تواند به جای به راه انداختن کشمکش ها، عملا مانع از بروز آنها شود. با یک بار حضور در آسمان ترکیه، مسکو طرح اردوغان برای منضم کردن بخش هایی از شمال سوریه و «منطقه آزاد» اعلام کردن آن را ناموفق گذاشت. ترکیه اکنون مجبور است این طرح را دور بریزد و درک کند که هر تلاشی برای تصرف و نگه داشتن تکه ای از خاک سوریه، موجب جرقه خوردن آتش تلافی جویی سریع و شدید روسیه خواهد شد. با مشاهده این مسئله در پرتو این تفسیر، تجاوز روسیه به حریم هوایی ترکیه شیوه ای به شدت کارآمد برای پیشگیری از وقوع یک جنگ مرزی به نظر می رسد؛ کاری که به سادگی با ارسال این پیام به طرف های متخاصم بالقوه انجام شده که آنها چه کارهایی می توانند و چه کارهایی نمی توانند انجام دهند. به عبارت دیگر پوتین قوانین بازی در سوریه را از سر نوشته است و اردوغان بهتر است خود را با این قواعد منطبق کند وگرنه خود داند.
به نظر می رسد که تلاش چهارساله ترکیه برای سرنگون کردن بشار اسد شکست خورده است. روشن نیست که رئیس جمور ترکیه رجب طیب اردوغان بتواند این کار را انجام دهد یا نه، چرا که پشتیبانی ناتو در این مرحله چیزی جز شعار نیست. در مورد روابط ترکیه با روسیه، آقای اردوغان می گوید که هر حمله ای به ترکیه، حمله به ناتو است و اگر روسیه دوستی نظیر ترکیه را از دست بدهد که در بسیاری از زمینه ها با آن همکاری دارد، چیز بزرگی را از دست خواهد داد. اما دست کم در سوریه به نظر می رسد این ترکیه است که بازنده باشد.
بیچاره اردوغان. او طاس را انداخت و در این بازی مار و پله با نیش مار مواجه شد. او تصور می کرد که می تواند امپراتوری عثمانی آتی اش را در شمال سوریه گسترش دهد و اکنون رؤیای او نقش بر آب شده است. آیا او باید هواپیماهای جنگی اش را در شمال سوریه به کار بگیرد و علنا با نیروی هوایی روسیه به چالش برخیزد؟ نه، او این قدر ابله نیست. او قصد دارد در سوی دیگر مرز سوریه در جای خود باقی بماند، پا بر زمین بکوبد و «پوتین ابلیس» رابه باد ناسزا بگیرد، اما در آخر روز او هیچ کاری نخواهد کرد.
واشنگتن نیز قصد ندارد کاری کند. بله، هیلاری و مک کین همچنان خواستار ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه شده اند، اما قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد. نه پوتین اجازه این کار را خواهد داد و نه شورای امنیت. تازه به چه بهانه ای این کار باید انجام شود؟ آیا اوباما واقعا می خواهد ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع را بر این اساس خواستار شود که پوتین در حال کشتن تروریست های «میانه رو» در کنار تروریست های «تندرو» است؟ این استدلال قانع کننده ای نیست، در واقع حتی مردم آمریکا به سختی چنین چیزی را هضم خواهند کرد. اگر اوباما می خواهد چیزی از پوتین به او برسد، باید پشت میز مذاکره بنشیند و به آهستگی بر سر یک معامله با هم حرف بزنند. تاکنون او از انجام این کار امتناع کرده است، چون هنوز فکر می کند که گزینه تغییر رژیم در دست اوست. نشانه هایی از این امر نیز در همه جا به چشم می خورد، نظیر این مقاله روزنامه ترکی «زمان» با عنوان «پایگاه اینجرلیک ظرفیت پرسنل جدید خود را تا 2250 نفر افزایش داد»:
خبرگزاری دوگان نیوز روز جمعه گزارش کرد که یک شهر چادری با استفاده از خانه های مدرن پیش ساخته در درون اینجرلیک در دست ساخت است که منزلگاه 2250 تن از پرسنل نظامی آمریکا خواهد شد. در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991 یک شهر چادری برای اقامت پرسنل نظامی که در «عملیات تامین آسایش» شرکت داشتند ایجاد شده بود و در پایان این عملیات جمع آوری شده بود.
گسترش ظرفیت اقامتی پایگاه اینجرلیک در حالی صورت می گیرد که روسیه بزرگ ترین مداخله نظامی خود را ظرف چند دهه گذشته در خاورمیانه آغاز کرده است... مداخله مسکو به این معناست که درگیری ها در سوریه از یک جنگ نیابتی به یک درگیری بین المللی تبدیل شده است که در آن نیروهای نظامی عمده جهان مستقیما در آن شرکت دارند.»
این مقاله جاه طلبی های آمریکا در خاورمیانه را نشان می دهد. همان گونه که خوانندگان به روشنی مشاهده می کنند واشنگتن در تدارک جنگ دیگری شبیه جنگی است که در سال 1991 انجام داد. و جنگ هوایی آمریکا قرار است از اینجرلیک صورت گیرد، درست همانطور که ما از جولای پیش بینی کرده بودیم. روزنامه حریت نیز نوشته است:
«فرماندهی مرکزی نیروی هوایی آمریکا اعلام کرد که به کار گیری هلی کوپترهای جستجو و امداد را در پایگاه هوایی دیاربکر در جنوب شرق ترکیه به منظور کمک به عملیات های امداد و نجات در مناطق همجوار مرز در عراق و سوریه آغاز کرده است.»
هلی کوپترهای جستجو و نجات آمریکایی در چند کیلومتری مرز جنوب شرقی ترکیه؟ بله. به عبارت دیگر اگر یک اف-16 در حالی که در تلاش برای تحمیل یک منطقه پرواز ممنوع غیرقانونی در جایی از خاک سوریه سرنگون شود، در این صورت به فوریت هلی کوپترهای جستجو و نجات در فاصله 20 دقیقه ای از محل حادثه قرار خواهند داشت. به همین سادگی!
بنابراین همانطوری که مشاهده می کنید – حتی با وجود اینکه پوتین ضرب شصتی از خود نشان داده است – تیم اوباما همچنان در حال حرکت به سوی اجرای طرح «سرنگونی» اسد هستند. هیچ چیز تغییر نکرده است. استراتژیست های ژئوپلتیک خشمگینی نظیر برژیسنکی در صفحات روزنامه ها ظاهر شده اند، در حالی که به پوتین حمله می کنند که چرا دارد نقشه های آنها برای کسب هژمونی منطقه ای را نقش بر آب می کند. شایان ذکر است که برژینسکی پدرخوانده معنوی افراط گرایی اسلامی است؛ مردی که دریافت چگونه افراد نامتعادل مذهبی را می توان برای دامن زدن به هیتسری هراس و پیشبرد اهداف ژئوپلتیک آمریکا در سراسر جهان به کار گرفت. از این رو کاملا طبیعی است که برژینسکی بخواهد اکنون در اقدامی نومیدانه جهت اجتناب از بر جای گذاشتن یک میراث ناکامی و بدنامی از خود، نصیحتی به هم مسلکان خود بکند. پولتیکو نوشته است:
«زبیگینو برژینسکی مشاور پیشین امنیت ملی در فاینشنال تایمر نوشت: «اگرروسیه حمله به دارایی های آمریکا در سوریه را متوقف نکند،آمریکا باید تهدید به تلافی جویی بکند.» وی گفت که اعتبار آمریکا در خاورمیانه و کل منطقه به مخاطره افتاده است وا گر روسیه به از بین بردن هدف هایی غیر از داعش ادامه دهد، آمریکا باید دست به تلافی جویی بزند.»
او گفت: «در این شرایط به سرعت در حال تغییر، اگر آمریکا می خواهد از منافع گسترده تر خود در منطقه حفاظت کند، تنها گزینه واقعی اش این است: انتقال این پیام به مسکو که آمریکا خواهان متوقف کردن و دست کشیدن از اقدامات نظامی است که مستقیما بر دارایی ها و منافع آمریکا اثر می گذارند.»
کسانی که برژینسکی شادمانه از آنها با عنوان «دارایی های آمریکا» در سوریه یاد می کند، تروریست ها هستند. موضوع ساده است. پوتین بین تروریست های «میانه رو» و تروریست های «رادیکال»، تروریست های خوب و تروریست های بد تفاوتی نمی گذارد. این یک شوخی بیشتر نیست. همه آنها در یک جرگه قرار دارند و همگی قرار است با یک سرنوشت رویارو شوند. همه انها باید از این منطقه ریشه کن، دستگیر یا کشته شوند. پایان داستان این است.
دولت اوباما با پیچاندن روایت جنگ با ترور به شیوه ای که از برخی حمایت شود ولی برخی دیگرمحکوم شوند، خود را در بن بستی گرفتار کرده که هیچ راه خروجی از آن وجود ندارد. کاری که آنها انجام می دهند غلط است و خودشان هم می دانند که غلط است. و به همین دلیل است که متوقف کردن جنگ کار بسیار دشواری شده است. پوتین در گفتگویی که اخیرا انجام داده از اوباما خواسته که به این موضوع توجه کند:
«پرزیدنت اوباما مکرر به تهدید داعش اشاره می کند و خب، کیست که آنها را تسلیح می کند؟ و چه کسی شرایط سیاسی لازم را برای انها فراهم کرد و وضعیت فعلی را به وجود آورد؟ چه کسی تسلیحات را به این منطقه حمل کرد؟ آیا واقعا می دانید در سوریه با چه کسی می جنگید؟ اکثر آنها سربازان مزدور هستند. به آنها پول پرداخت می شود. مزدور ها برای هر طرفی که پول بیشتری به آنها بپردازد می جنگند. ما حتی می دانیم که چقدر به آنها پرداخت می شود. ما می دانیم که آنها برای مدتی می جنگند و بعد می بینند که طرف دیگر مبلغ ناچیز بیشتری به آنها می پردازد و در نتیجه به آن طرف روی می آورند...
آمریکا می گوید «ما می خواهیم از اپوزیسیون متمدن و دمکراتیک در سوریه حمایت کنیم.» بنابراین از آنها پشتیبانی می کنند، آنها را مسلح می کنند، بعد آنها به داعش می پیوندند. به نظر ما این سیاستی اشتباه است.»
می بینید؟ همه می دانند چه خبر است. باراک اوباما نمی خواهد رویارویی با روسیه را برای دفاع از برنامه سیا که از اساس غیر اخلاقی است و به خطا رفته آغاز کند. با این حال او کاری را انجام می دهد که آمریکا همیشه در مورد طرف متخاصمی که واقعا می تواند از خودش دفاع کنند، انجام می دهد. او می خواهد شاخ و شانه بکشد، اذیت کند، تهدید کند، تحقیر کند، بدنام کند، تمسخر کند و قلدری کند. او می تواند حمله دیگری را به روبل صورت دهد یا قیمت نفت را پایین بیاورد یا تحریم های اقتصادی بیشتری را وضع کند. اما نمی خواهد جنگ با روسیه را آغاز کند، این اتفاقی است که نباید رخ دهد.
امانباید به این زودی دست از امید شست. هنوز روزنه امیدی وجود دارد و بازیگران اصلی دقیقا می دانند که این روزنه امید چیست.
نقشه راه ژنو و مورد حمایت سازمان ملل برای خاتمه دادن به جنگ در سوریه، این روزنه امید است. اجازه قبلی این سازمان برای تشکیل یک بدنه حاکمیتی انتقالی که تمام گروه ها در یک دیالوگ ملی معنادار در آن مشارکت داشته باشند و در پی آن برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه چند حزبی.
این معاهده سرراست اما مجادله برانگیز است. یک نقطه مسئله ساز این است که آیا اسد هم باید در این دولت انتقالی مشارکت داشته باشد یا خیر؟ پوتین می گوید بله. اوباما می گوید نه.
پوتین قصد دارد در این نبرد برنده شود. در نهایت دولت آمریکا مجبور می شود ار این تقاضای خود برای رفتن اسد عقب نشینی کند. نقشه های آنها برای تغییر رژیم از طریق استفاده از نیابتی های جهادی ناکام خواهد ماند و پوتین به برقراری صلح پایدار و امنیتی راستین در خاورمیانه گامی دیگر نزدیک خواهد شد.
مایک ویتنی (Mike Whitney )ساکن ایالت واشنگتن است. او نویسنده کتاب «نومیدی: باراک اوباما و سیاست های توهم» است.